۲۹ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۸:۲۴

حزب اللهی و ضد انقلاب در ۴ نما

حزب اللهی و ضد انقلاب در ۴ نما
حزب‌اللهی بودن در دهة 90، گویی دانش و بینش و تبعیتی متفاوت می‌طلبد...!
کد خبر: ۶۴۸۵
تعداد نظرات: ۳ نظر

تابناک جوان : به عقیدة صدرالمتألهین ملاصدرای شیرازی، بر خلاف عقیدة قدما که اصالت را در ماهیت هر چیزی می‌دانستند؛ در هر چیزی، وجود، اصل استوار و ماندنی آن است و با تفاوت و تغیر ماهیت و ظاهر و اعراض هر چیزی، وجود آن دستخوش تغییر و تحوّل نمی‌شود. همچنین روان‌شناسان و صاحبان علم‌النفس نیز معتقدند که وجودی پایدار با عنوان شخصیت، در طول زندگی فردی که در زندگی‌اش هر لحظه در حال تغییر و تغیّر سلولی است، پایدار می‌ماند.

شخصیت و وجود ثابت، نه تنها در هر شیء و مفهومی، بلکه در پدیده‌های اجتماعی و تاریخی نیز بسان ملکه‌ای تکرار شونده، چنان نو به نو رخ می‌نماید که گاهی برخی را به این باور می‌رساند که سنّت اجتماعی و فطرتی برای تاریخ نیز لایتغیّر موجود است و به همین دلیل می‌توان برای تاریخ نیز فلسفه‌ای قائل شد.

با همین استدلال و بر پایة قائل شدن به همین وجود ثابتِ تاریخی است که گاهی شعرا و خطبا برای فهم بهتر مخاطب خود، بین رویدادها و اشخاص و اتفاقات مختلف، مقایسه و تطبیق می‌کنند. گاهی نیز برای نشان دادن وجوه مختلف یک امر ثابت، نویسندگان رمانهایی می‌نویسند و در آن، یک شخصیت و جریان را در زمانها و حالات مختلف به تصویر می‌کشند. گاهی هم به خاطر شدت و سرعت رویدادها شاهد این هستیم که با مطالعة زندگی یک شخص در یک جامعه یا حتی با مطالعة دقیق و موشکافانه‌ای از یک آلبوم خانوادگی، تحوّلات مختلف تیپولوژی افراد را در چند نسل متوالی می‌توان دنبال کرد. خلاصه اینکه، تاریخ و جامعه در تلاقی شخصیت افراد و وجود تاریخی شکل می‌گیرد و در جلوه‌های بی بدیل و گاه تکرار ناشدنی جلوه می‌کند.

انقلاب اسلامی ما نیز در دل خود از چنین چشم‌اندازهایی مستثنا نبوده و با بررسی بسیاری از افراد می‌توان در گذار این رویداد اصیل و عمیق، به مطالب مختلفی دربارة اجتماع و تاریخ دست یافت.

این بررسی، در سه راه ایمان، کفر و نفاق، گر چه نشان‌دهندة جلواتی متنوّع است، اما به راحتی می‌توان با بررسی دقیق این سه عامل ثابتی که در تاریخ انقلاب اسلامی نقش‌آفرین بوده‌اند، متوجه شد که با وجود تغییر برخی از ظواهر و ابعاد بیرونی، همواره نبرد همیشگی این سه جبهه را می‌شود دید.

در جلوة نظری قضیه اگر بخواهیم برای کسانی که در جبهة ایمان در این سالها قدم برمی‌دارند شاخصه‌ای ثابت را برشماریم، بی‌شک مهم‌ترین مؤلّفة مشترک، تبعیت از ولی فقیه زمان و حرکت در راستای فرمان و حکمت نظام اسلامی است.

به هر صورت، برشمردن حال و هوای حزب‌اللهی‌ها و ضد حزب‌اللهی‌های این چند دهه جهاد، در کنار یادآوری برخی خاطرات مشترک ملت ما، بیانگر نکاتی است که برای فهم وظیفه‌گرایی و مسئولیت‌مداری در دورة متفاوتی که در آن زندگی می‌کنیم، ضروری است.

 

حزب‌اللهی و ضد حزب‌اللهی دهة 50 خورشیدی

اگر در احوالات شهدا - این اسوه‌های حزب‌اللهی بودن در هر زمان - در دهة 50 شمسی مطالعه‌ای کنیم، متوجه می‌شویم که این حزب‌اللهی‌ها، قیافه و تیپ و سر و شکل خاصی ندارند و حزب‌اللهی بودنشان را از مسجد رفتنشان، از مطالعه کردنشان و از حساسیتهایی که دربارة جهاد و مبارزه دارند، می‌توان دریافت.

در قاب دهة 50، یافتن حزب‌اللهی، سختی و دشواری زیادی ندارد؛ زیرا حزب‌اللهی بودن، سود مادی ندارد و همه‌اش دردسر است؛ دردسر زندان، استخدام نشدن، تحت تعقیب بودن، آمادگی برای بازجویی توسط شاگردان موساد و...

در مقابل، ضد حزب‌اللهی‌ها، سیاسی و غیر سیاسی‌شان هم شفاف پیدا هستند.

در قاب سالهای دهة 50 شمسی، غیر حزب‌اللهی‌ها در جلوی سینماها، کافه‌ها، کاباره‌ها و بزمهای شبانه، استخرهای آنچنانی آبعلی، جلوی حزب رستاخیز، در اطراف تالارهای ساخت فرح و کاخها و جشنهای عمومی هویدا می‌شوند و زن بی‌حجاب و باحجاب، تفکیکی واقعی برای اعتقاد به مسائل مذهبی و دل دادن به الگو‌های غربی و وضعیت دین‌ستیز دورة پهلوی است.

 

حزب‌اللهی و ضد حزب‌اللهی دهة 60

با پیروزی انقلاب اسلامی، حزب‌اللهی‌ها گوش به فرمان رهبرشان، در جبهه و روستاها در حال جهاد و سازندگی هستند. کم‌کم حزب‌اللهی‌گری به مناسبت نظم سازمانی نظامی و جبهه‌ای، دارای چهره و نماد مشخص می‌شود. آنقدر این نمادها واضح و مشخصند که حتی ضد انقلاب هم بر اساس این نمادها - مانند محاسن و عکس امام و لباس خاکی بسیج و سپاه - می‌تواند حزب‌اللهی را شناسایی و برنامة ترورش را فراهم کند.

اما در این میان، شناخت ضد حزب‌اللهی با ورود همان ضد حزب‌اللهی‌های سابق به جبهة نفاق و دورویی، ساده نیست. هر چه حزب‌اللهی واقعی سرش گرم ادارة جبهه و آبادی روستاها و خرابی‌های طاغوت و جنگ است، ضد حزب‌اللهی با تشبّه به ظاهر حزب‌اللهی‌ها، در حال جمع‌آوری رزومة شهری برای خود است و با به راه‌انداختن جریانهای انحرافی و افراطی حجتیه یا ضرب و شتم غیر قانونی برخی از مردم با سوء استفاده از علایق مذهبی جامعه، در حال ماجراجویی است.

در این زمان، ضد حزب‌اللهی صرفاً یک فوکول کرواتی شش‌تیغه نیست. شاید در دل یک تعاونی مصرف، در حال احتکار ارزاقِ مردمِ در حال جنگ باشد یا در حال خرید و فروش کوپن یا مانند باند مهدی هاشمی معدوم در حال زمینه‌سازی برای قدرت گرفتن و کشتن و نابودی رقبای احتمالی در پوشش انحراف. در این دوران هر چقدر شناخت حزب‌اللهیِ از جان گذشته در سنگر و عملیات راحت است، شناخت ضد حزب‌اللهی پیچیده می‌شود.

 

حزب‌اللهی دهة 70 و دشمنان او

دربارة شناخت و نشانه‌های حزب‌اللهی‌های دهة 70 روایتهای متناقض و مدّعیان مختلفی وجود دارد؛ زیرا از کسانی که به سراغ بازسازی خرابی‌های جنگ رفته‌اند و با اندکی اصلاح سر و صورت، تیپ جدیدی از مدیران جمهوری اسلامی را درست کرده‌اند (که بعدها همین‌ها سران اصولگرایی و اصلاح‌طلبی را تشکیل دادند) تا آنهایی که لباسهای جنگ را در نیاورده و با نشریه و تجمّع و بعضاً داد و بیداد، دنبال مطالبات دینی بودند و اسم خود را هم حزب‌الله نهادند و حتی آنهایی که رخت جبهه نهاده و در گوشه و کنار منزوی شدند (همانهایی که ابراهیم حاتمی‌کیا در فیلم آژانس شیشه‌ای به درستی تقسیم‌بندی‌شان کرده)، همه ادّعای حزب‌اللهی بودن دارند.

همه‌شان تا حدّی درست می‌گویند و بسیاری از مسئولیتهای خود را نیز ندیده‌اند.

اتفاقاً سر و دم تکان دادن جدّی ضد حزب‌اللهی‌ها در انتهای دهة 70 که به قائلة کوی دانشگاه و قتلهای زنجیره‌ای و همچنین روزنامه‌های زنجیره‌ای منجر می‌شود، محصول همین برداشتهای ناقص از حزب‌اللهی‌گری است.

در مقابل، ضد حزب‌اللهی‌ها که در قالبهای متنوّعی مانند روشنفکران و مترجمان متون فلسفی غرب، مدیران و تحصیل‌کردگان از فرنگ برگشته، ظهور طبقة بورژوا و سرمایه‌دار جدید، مالکان رانت‌دار نهادهای خصوصی‌سازی شده و حتی جبهه‌ای‌های دیروز منحرف شده که از سوابق خود برای رانت‌خواری استفاده می‌کنند؛ در پی همین خودزنی‌ها می‌توانند با یک ته‌ریش و لباس یقه دیپلمات تا می‌توانند بتازند و بتازانند و البته در آرامش کامل مطمئن باشند که ضد انقلاب و ضد حزب‌اللهی نامیده نمی‌شوند.

 

حزب‌اللهی دهة 80 و ضد حزب‌اللهی‌ها

گر چه تا حد زیادی می‌توان دهة 80 را ادامة افراط و تفریط‌های همان دهة 70 دانست، اما بی‌شک دهة 80، دهة رویش حزب‌اللهی جدید و نسل سوم انقلاب است؛ یک حزب‌اللهی نخبه و باسواد و مطّلع که گر چه به اصول انقلاب پایبند و به بیان رهبری معظم انقلاب؛ حتی پایبندتر از حزب‌اللهی‌های قدیمی است، اما راه و روش و منش و حتی ظاهر خاص خود را دارد.

شاخصة شناخت حزب‌اللهی دهة هشتادی، دانش اوست. در این دهه، ادّعای هر کسی در زمینة حزب‌اللهی‌گری قابل پذیرش نیست. حرفهای بی‌منطق خریدار ندارد و حتی عامة پراکندة مردم و آرای خاموش در انتخاباتها نیز رفته‌رفته جذب این طیف فکری می‌شوند.

مشکل اساسی نیمة دوم دهة 80 البته این است که ضد حزب‌اللهی‌ها و رقبای حزب‌اللهی‌ها هم فهمیده‌اند که باید در لباس شعارها و حرفهای حزب‌اللهی اصیل، به اهداف خود برسند و این آغاز فتنه‌ای است که یک سوی آن در نفاق و یک آبشخور آن انحرافی است که برای حزب‌الله و حزب‌اللهی در جامعه، بحران کارایی به وجود می‌آورد.

در سالهای دهة 80، کسی حزب‌اللهی و ضد حزب‌اللهی را به ریش و لباس و ظاهر نمی‌تواند تشخیص دهد؛ حتی حزب‌اللهی‌ها را نمی‌توان از حرفهایشان یا از اضداد و معارضینشان بازشناخت. همه از احیای اصول، همه از عدالت اجتماعی و همه از امامت و ولایت سخن می‌گویند و این محک تجربه است که باید نشان دهد چه کسی به صراط تقوا و دوری از ادّعا نزدیک است.

چه کسی درست می‌گوید و چه کسی دروغ را جای حرف درست؟ و در این میان، تشخیص آدمهای بصیر از میان مدّعیان بصیرت بسیار دشوار است.

 

حزب‌اللهی دهة 90

دهة نود در حالی فرا رسیده که مهم‌ترین عرصة رویارویی کشور اسلامی با دشمنان آن، عرصة اقتصادی است و نامگذاری پیاپی چهار سال پیاپی؛ یعنی سا‌های 88 تا 91 به نامهای «اصلاح الگوی مصرف»، «کار مضاعف - همت مضاعف»، «جهاد اقتصادی» و بالاخره «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایة ایرانی»، نشان می‌دهد که بسیاری از سیاستمداران جناحها با بحران‌سازی و سوء استفاده از اتفاقات کشور، راه درست را نفهمیده‌اند و اگر چنین بود، تأکید رهبری بزرگوار انقلاب به این مسائل در چهار سال متوالی شاید موضوعیت پیدا نمی‌کرد.

اگر برای حزب‌اللهی دهة 60، پیدا کردن و خنثی کردن مین در میدان سخت و دشوار است، خنثی کردن تبلیغات داخلی و خارجی که می‌کوشد از پوشک بچه تا بند کفش و همة خورد و خوراک ما از اجناس خارجی باشد، برای فرد حزب‌اللهی که در دهة چهارم انقلاب؛ یعنی دهة عدالت و پیشرفت چشم به دهان امامش دوخته و می‌خواهد در راه تولید ملی و حمایت از کار و سرمایة ایرانی قدم بردارد، دشوارتر است.

حزب‌اللهی اگر واقعاً حزب‌اللهی باشد و چشم به امامش داشته باشد، باور کرده و می‌کند که عرصه‌ای مهم‌تر از آن کاری که رهبرش می‌خواهد، وجود ندارد و باید عزم او برای رویارویی با آنان که به وسیلة اقتصاد کمر به نابودی انقلاب اسلامی بسته‌اند، دقیقاً و دقیقاً همانی باشد که رهبر ترسیم می‌کند.

به همین دلیل، پافشاری چهار سالة رهبر در مسائل اقتصادی، برای رویارویی اقتصادی که روز به روز بر حساسیت آن افزوده می‌شود، امری است که حتی جا دارد همة مدّعیان حزب‌اللهی‌گری را به کوه و صحرا بکشاند تا هر کس برای برآورده کردن احتیاجات کشورش در حد وسع خودش به صورت فردی و گروهی قیام کند.

حزب‌اللهی‌گری همان گونه که از آغاز، تحققی جز در مسیر ولایت قرار گرفتن نداشته و ندارد، امروز نیز همه از مسیر تولید و فرهنگ‌سازی برای مصرف کالای ایرانی و عبور از تحریمهای اقتصادی می‌گذرد؛ هر چند کالای غیر ایرانی ارزان‌تر و باکیفیت‌تر باشد و هر چند برای این کار، مثل جنگ، مثل سازندگی و بازسازی و مثل فتنه و مبارزه با انحراف، مجبور به تحمّل سختی باشیم.

دلالت سخنان این سالهای رهبری، واضح است. چه کسی می‌تواند بگوید حزب‌اللهی است و در این چهار ساله هیچ کاری برای مطالبات امامش نکرده باشد؟

حزب‌اللهی بودن در دهة 90، گویی دانش و بینش و تبعیتی متفاوت می‌طلبد...!

اشرف کاظمیان

ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۳۶ - ۱۳۹۸/۰۳/۳۰
مقاله ای ضعیف و بسیار سطحی!
امین بدیعی
|
United States of America
|
۱۹:۲۱ - ۱۳۹۸/۰۳/۳۰
متاسفانه کل مقاله و تحلیلتان شعاری و بدور از واقعیات اجتماعی ایران است ! جانبداری شعارگونه از حزب اللهی ها مثل همه اقدامات شعار گونه این همه سالهای گذشته از جوانان حزب اللهی است ! حزب الله واقعی از همان ابتدا مظلوم و دستش از همه امور کوتاه بود ! هر جا نیازی به صرف جان و مال و آبرو بود حزب اللهی ها به صف مقدم راهنمایی شدند و در بقیه امور به بهانه های مختلف نداشتن تخصص و تندروی و به روز نبودن و همکاری نکردن با از ما بهتران و و و و از ورود به مسایل اجتماعی کنار گذاشته شدند بدنه اصلی اجرایی دولت پر شد از کسانی که خود را ملبس به لباس حزب اللهی ها کرده بودند و مرموزانه با ترفندهای مختلف عملیات نا امید سازی ملت را به پیش می برند و در حال حاضر کردند آنچه را که بعد از سالیان می بینیم !
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۳۴ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۵
به نظرم مقاله جالبى بود،حرف دل خيلى ازمردم،درمجموع به نوعى شناساندن جريان نفاق درجامعه است،چيزى كه متاسفانه درجامعه مابه شدت رواج يافته وباعث خيلى ازگرفتاريهاى مردم شده،اسمش رو هم گذاشتيم زرنگى.....
گزارش خطا
تازه ها